عمری دگر بباید

ساخت وبلاگ

این که ایران را به حافظ و سعدی و خیام میشناسند گاهی برایم عجیب بود.

چطور یک شاعر هرقدر بزرگ میتواند نماینده یک هویت تاریخی چند هزار ساله باشد.

اصلا مگر شاعرها چه کار مفیدی میکنند که لایق ارج و قرب باشند؟؟

امروز اما خیلی اتفاقی بیتی از سعدی به گوشم خورد که شاید حسرت و آرزوی خیلی از میلیاردها انسانی باشد که روی این کره خاکی زیسته اند.

میفرماید که :

عمری دگر بباید بعد از وفات ما را    کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری 

واقعا چند نفر از ما در موقعیت های مهم زندگیش انطور که شایسته بوده رفتار کرده و چند درصد از انتخاب هایمان آنگونه بوده که باید!!

چقدر از عمرمان را به تاوان اشتباهات و حسرت های گذشته گذراندیم؟؟

چقدر آه مانده در نهادمان به بغض در گلو تبدیل شد؟؟

اصلا مگر ما از کجا باید میدانستیم که در آن بزنگاه زندگی چه کاری درست تر است؟؟

مگر این عقل محصور در زمان و مکان مان چقدر میتوانسته درست تصمیم بگیرد؟؟

مگر این دل آلوده به ضعف و سستی مان چقدر توان مقابله با وسوسه های رنگارنگ دارد؟؟

....

خسته ام!!

خسته از تصمیمات اشتباهی که گرفته ام.

خسته از راه های بی سرانجامی که رفته ام.

خسته از حرفهای نا به جایی که گفته ام.

من طلبکارم!!!

من از خدا یک عمر حداقل 70 ساله برای گرفتن تصمیمات درست طلبکارم!!

انصاف نیست که زحمت این امانت را به دوش ما انداخته باشی اما یک فرصت ناقابل ندهی تا آرزو به دل پیشت باز نگردیم.

 انصاف نیست که لذت چشیدن تصمیم درست را حس نکنیم و آن دنیا پیش چشم فرشتگانت محاکمه شویم.

انصاف نیست که امکان اشتباه را به ما داده باشی ولی فرصت جبرانش را نه!!

من این زندگی یک طرفه را قبول ندارم. 

زندگی باید دوربرگردون داشته باشه!!

باید فلکه داشته باشه!!

باید تابلو داشته باشه!!

باید میانبر داشته باشه!!

خدایا ی خرده از این بنده هات یاد بگیر!!

خدا کاش درباره این زندگی با خودمون هم مشورت کرده بودی!!!

.

.

.

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی

کی بود؟ کجا رفت؟  چرا بود و چرا نیست؟؟

در امتداد رسیدن...
ما را در سایت در امتداد رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5getalong9 بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 21 دی 1399 ساعت: 23:06